جانا ترا که گفت که احوال ما مپرسبیگانه گرد و قصه هیچ آشنا مپرسزانجا که لطف شامل و خلق کریم توستجرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرسخواهی که روشنت شود اسرار درد عشقاز شمع پرس قصه ز باد صبا مپرس